کد مطلب:102436 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

امامت برپا دارنده ی نظام هر مجتمع است











بشرها با طبیعت، تربیت، هدف و خواستهای گوناگونی كه دارند، بر طبق قانون آفرینش، نمی توانند جدا از یكدیگر زندگی كنند، ناچار باید در یك مجموعه گرد آیند و به همكاری و همپایندانی (تعاون و تكافل) با خودشان دست بزنند تا به هدفهای انسانی خویش برسند. برای این منظور قانون و قراردادی برای خود می نهند تا برخورد ویرانگر از میانشان رخت بربندد و با مسالمت به زیست ادامه دهند. اما این قوانین و قراردادها غالبا آسیب پذیر و گاه زیانبخش هستند و یا اینكه باعث چیرگی فردی بر مردم یا گروهی بر گروه های دیگر شده به سود خود می تازند و هر چه بخواهند با خودكامگی برای خویش می سازند. اگر سرپرست و زمامدار و فرمانروای مجتمع انسانی خردمند و با دانش و تربیت شده و دلسوز و مدیر و مدبر باشد و قانون هم به طبیعت و قوانین حاكم بر جهان آفرینش نزدیكتر باشد، الفت افراد به یكدیگر بیشتر خواهد شد، زمینه ی تربیت و رشد انسانها بهتر فراهم خواهد گشت و سرانجام، پایداری و نظم نیز بهره ی چنین مجتمعی خواهد شد. امیرالمومنین می فرماید:

«فرض الله الایمان تطهیرا من الشرك... و الامامه نظاما للامه و الطاعه تعظیما للامامه.»[1].

خداوند حكیم هر فرمانی را كه به انسانها داده است به سود آنان است و در جهت بالا بردن رشد اجتماعی آنان گذاشته است، ایمان را به خاطر پاكیزه گردانیدن انسانیت از آلودگی و ننگ شرك واجب ساخته است و... و امامت را نظامی به منظور همبستگی امت و فرمانبرداری امت را به منظور بزرگ داشتن و با ارزش دانستن امامت واجب كرده است.

اگر جامعه ای از پیشوایی و رهبری بی بهره باشد دچار هرج و مرج می گردد و

[صفحه 217]

چون گردنبند مرواریدی كه نخ آن پاره شده باشد هر دانه ای از آن به سویی می افتد و از هم پاشیدگی و سرانجام نابودی به بار خواهد آورد، امامت به مجتمع همسوی امت نظام دهد، ولی اگر افراد امت ارزش چنین نظامی را ندانند و به فرمانبری و وظیفه شناسی توجه نكنند، امام هر چند در اوج علم و حكمت و مدیریت باشد، نمی تواند تاثیری بر افراد گذارد و باز هم مجتمع از هم می پاشد و به نابودی می انجامد.


صفحه 217.








    1. از حكمت 252.